پیشینه تحقیق سبک های مدیریت تعارض سازمانی
پیشینه تحقیق سبک های مدیریت تعارض سازمانیتحقیق سبک های مدیریت تعارض سازمانیپیشینه سبک های مدیریت تعارض سازمانیسبک های مدیریت تعارض سازمانیمدیریت تعارض سازمانیمدیریت تعارضمدیریت تعارض-------
پیشینه تحقیق سبک های مدیریت تعارض سازمانی
فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: word
تعداد صفحات: 38
حجم فایل: 79
قیمت: 51721 تومان
بخشی از متن:
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 38
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
قسمتی از متن:
مفهوم تعارض
تعارضامری طبیعی و پدیده ای اجتناب ناپذیر در زندگی فردی و سازمانی است و به دلایل متعدد و در اشکال مختلف ظهور میکند. به دلیل فراوانی و اهمیت بسیار این پدیده در زندگی فردی، گروهی و سازمانی، اصطلاح تعارض به صورت های گوناگون معنی، تعبیر و تفسیر شده است (فیاضی، 1388: 92). در این بخش به اختصار به مهم ترین تعاریف ارایه شده در مورد آن اشاره میشود:
فرهنگلغت وبستر، تعارض را به صورت نبرد و اختلاف نیروهای متضاد و تضاد موجود بین غرایز با اخلاقیات و ایده آل های دینی و اخلاقی تعریف میکند. به اعتقاد دوبرین[1] تعارض در افراد و گروه ها یک امر طبیعی و نتیجه محیط رقابتی است و زمـــانی اتفاق میافتد که نیازها، خواسته ها، اهداف، عقاید یا ارزش های دو یا چند نفر با هم متفاوت باشد و اغلب با احساساتی نظیر خشم، درماندگی، دلسردی، تشویش، اضطراب و ترس، همراه است (دوبرین، 2004: 193). طبق نظر گرینبرگ و بارون[2] تعارض فرآیندی است که در آن یک طرف احساسمیکند طرف دیگر فعالیت هایی انجام میدهد که مانع رسیدن وی به علایق و اهدافش میشود. کونراد و اسکات[3] معتقدند تعارض، تعاملات ارتباطی افرادی است که به همدیگر وابسته اند واحساس میکنند که علایقشان متضاد؛ متناقض یا ناسازگار است. به اعتقاد گرای[4] و همکاران، تعارض، ادراک فعالیت های (اهداف، ارزش ها، عقاید، باورها، خواسته ها، احساسات و غیره) مغایر و ناسازگار است که باعث تداخل، ممانعت و صدمه و آسیب میگردد. طبق تعریف رابینز، تعارض فرآیندی است که در آن نوعی تلاش آگاهانه به وسیله «الف» انجام میگیرد تا تلاش های «ب» را خنثی کند در نتیجه «ب» در مسیر هدف خود مستاصل شده یا «الف» بر میزان منافع خود میافزاید (فیاضی، 1388: 93). دفت[5] نیز معتقد است که تعارض نوعی رفتار بین گروه های سازمانی است که آنها چنین میپندارند که سایر گروه ها مانع رسیدن آن ها به اهداف و مقصودشان می شوند (دفت، 2007: 826). در تعریفی دیگر، تعارض، بیان مستقیم دیدگاه فرد (افکار و احساسات) از موقعیت تعارض و دعوت از طرف دیگر برای بیان دیدگاهش تعریف شده است. تعارض مبین این نکته است که افراد به نظرات خود علاقه مند هستند، ضمن اینکه میزان معقولی از آن برای رشد فردی و سازمانی لازم و ضروری به نظر میرسد (فرومو[6]، 2009: 67).
آنچهکه تعارض را ایجاد میکند، وجود نظرات مختلف و سپس ناسازگاری یا ضد و نقیضبودن آن نظریات است. درک نظرات مختلف به مدیران کمک میکند تا شیوه مناسبیرا برای حل تعارض انتخاب کنند. با توجه به سیر پیشرفت مکاتب فکری مدیریت در طول سال های اخیر، سه نظریه متفاوت در مورد تعارض در سازمان ها وجود دارد: (جهاندیده کاظم پور، 1384: 10)
نخستین دیدگاه اعتقاد دارد که باید از تعارض دوری جست چرا که کارکردهای زیان باری در درون سازمان خواهد داشت، به این دیدگاه نظریه سنتی تعارض(تئوری یگانگی) میگویند.
دومین دیدگاه، نظریه روابط انسانی است که تعارض را امری طبیعی میداند و درهر سازمانی پیامدهای حتمی و مسلمی خواهد داشت، ضرری ندارد و به طور بالقوهنیروی مثبتی را برای کمک به عملکرد سازمان ایجاد میکند.
سومین نظریه و مهم ترین دیدگاه اخیر، مبنی بر این است که تعارض نه تنها میتواند یک نیروی مثبت در سازمان ایجاد کند، بلکه هم چنین یک ضرورت بدیهی برای فعالیت های سازمانی به شمار میآید که به این نگرش، نظریه تعامل تعارض میگویند.
در یک تقسیم بندی کلی می توان گفت برخی از تعارض ها سازنده و برخی دیگر مخرب هستند.
تعارضسازنده نتایج مثبت برای گروه یا سازمان در بر دارد. این نوع تعارض به افراد درگیر فرصت می دهد مسایل و فرصت هایی را بشناسند که به گونه ای به دست فراموشی سپرده شده اند و در نتیجه خلاقیت و عملکرد بهبود می یابد (شرمرهورن و دیگران، 1387: 299). هم چنین تعارض موقعی که منجر به جستجو و دستیابی به روش های بهتر انجام کارها شود و راضی بودن به وضع موجود را بر هم زند، سازنده و مفید است. به عبارت دیگر، بعضی از تعارض ها حامی اهداف گروه است و عملکرد آن را بهبود می بخشند. چنین تعارضی کارکردی و یا سازنده نام دارند. در مقابل تعارض های وجود دارند که مانع کارکرد گروه می شوند که به آن ها اشکال غیر کارکردی و یا خراب کار می گویند. تعارض زمانی سازنده است که کیفیت تصمیم را بالا ببرد، خلاقیت و آفرینندگی را تحریک و علاقمندی وکنجکاوی را در میان اعضای گروه تشویق کند و وسیله ای فراهم سازد که به کمکآن بتوان مسایل را بازگو و تنش را زایل کرده و اوضاع و احوالی که ارزیاب خویش است و طرفدار تغییر حمایت کند. مطلوب ترین سطح تعارض آن حدی است که ازرکود جلوگیری، خلاقیت را تحریک و تنش را زایل سازد و جوانه های تغییر را شکوفا کند. (رابینز، 1391: 268-266).